کرونا شهر را هم که بخش بزرگی از زندگیِ همۀ ماست، تغییر داده. ویژهنامۀ شهر و کرونا سعی کرده است چیزهایی را ببیند که در این باره، کمتر گفته و شنیده شده باشد.
- توضیحات
سال گذشته که در ویژهنامۀ حوالی از یک سال پایانناپذیر و قدرت در فضاهای شهر حرف زدیم، فکرش را هم نمیکردیم که طوفانی سهمگینتر از آنچه گرفتارش بودیم از راه برسد و همهچیز را دگرگون کند. امروز دیگر نه فضای شهر و بیرون رنگوبوی همیشه را دارد، نه فضای خانه و درون به گذشته میماند. از تمامِ جمعیت دنیا خواسته شده در خانههایشان بمانند و رفتوآمدشان را در شهر محدود کنند. اگر نودوهشت خاکستری بود و پایانناپذیر؛ شهرِ نودونه لحظهبهلحظه رنگ عوض میکند. از آبی به نارنجی میرسد، قرمز میشود و بعد سیاهی است که همهجا را پر میکند.
پیش از این به نظر میرسید متخصصان و حرفهمندان افسار شهر را به دست گرفتهاند و نظریهها و ایدهها در حال ساختن آیندۀ شهرند؛ اما هیچکس به این فکر نکرده بود که روزی یک پاندمی از راه میرسد و آنوقت حضور معمولِ آدمها در شهر هم میتواند نابودکننده باشد و هیچ نقشه و نظریهای نمیتواند جلوی نابودی را بگیرد. بیش از هر زمان دیگری «پیشبینیناپذیر بودن» و «نبودِ قطعیت» است که خودنمایی میکند. انگار کسی توی گوشمان میزند و میگوید که هیچچیز، مطلقاً هیچچیز را نمیتوان در شهر پیشبینی کرد. همهچیز هر لحظه و هر ثانیه در حال تغییر است. آیندهای که متخصصان برایش برنامهریزی و طراحی میکردند، در لغزندهترین حالت ممکن خود قرار دارد. سر را که بچرخانیم، همهجا صحبت از ناشناختگی و ترس برای حال و آینده است و سخن از برنامهریزی برای شهر پاندمیزده میرود. اگر قرار باشد دنیای آینده، دنیای ویروسها و ذرات بیماریزا باشد چه باید کرد؟
در ویژهنامۀ سال 99 حوالی، از تغییرات شهر در زمانۀ پاندمی گفتهایم. بهنظر میرسد فقط رفتوآمدهایمان نیست که تحتتأثیر کرونا قرار گرفته است. کرونا نهفقط زیست روزمرۀ تکتک ما که بودنِ جمعیمان را هم نشانه گرفته. فضاهای شهری که با تجربهها و انواع احساسات گره خورده بود، حالا به واسطۀ هزاران هزار قاعده و ضابطه رنگ میبازند و رنگهای رسمی و ازپیشتعریفشده به خود میگیرند. دقیقاً چه بر سر فضاهای عمومی شهر آمده؟ آنها واجد چه ویژگیهایی بودهاند که حالا دیگر نیستند؟ و این ضوابط محدودکننده که حالا با ضرورتهای بهداشتی معنا میشوند، چه اثری بر شهر میگذارند؟
علاوهبر آن کرونا چیزهایی را پیش چشممان آورده که در انبوه اخبار و برنامهها و خیالبافیها برای شهر گم شده بود: گروههایی که نمیتوانند «در خانه بمانند» و مرتب دستهایشان را بشویند. از آنطرف نحوۀ مواجهۀ ما با این گروهها و فضاهای حاشیهای شهر و امدادرسانیها و نیتهای خیرخواهانهمان نیز بیشتر به چشم آمده است. چه چیز باعث میشود که ما، «ما» باشیم و آنها «دیگری»؟ آیا هیچوقت ردپای ما در این فضاها پس از کرونا پاک خواهد شد؟
هنوز خیلی زود است که از اثرات حتمیِ کرونا بر شهر صحبت کنیم و احیاناً بهدنبال راه چارهای باشیم؛ اما کمککننده است اگر در فضاهای امروزِ اطرافمان تأمل کنیم. شاید اصلیترین کاری که شهر در زمانۀ فعلی با ما میکند، برانگیختن شک ما و تلنگرها و پرسشهایی است. آیا راهی که میرفتیم درست بوده؟ آیا شهر آینده شهر متفاوتی است و آیا لزوماً فضاهای اطرافمان باید پس از این دوره تغییر کنند؟ امید داریم این ویژهنامه بیش از آنکه ارائهدهندۀ نسخه یا نظری بهخصوص باشد، محلی برای تأمل بیشتر و ایجاد پرسشهای جدید تلقی شود.