بیشترین جستجوهای اخیر:
موردی یافت نشد
محصولات
مبلغ قابل پرداخت: تومان
تکمیل خرید
آمدهایم برای تشویق بازی دوستانۀ تیمملی فوتسال زنان در برابر ایتالیا. تیمملی فوتسال زنان طی چند سال اخیر بهشدت سروصدا کرده و محبوب شده است. قهرمانی جام ملتهای آسیا برای ما کم دستاوردی نیست و عجیب نیست که سالن پر شده باشد؛ برخلاف اکثر بازیهای دیگر که سکوهای خالی توی ذوق میزنند. البته سکوهای سمت شرقی ورزشگاه تقریباً خالی است چون آن را برای مهمانهای ویژه بستهاند؛ مقامات وزارت ورزش، نمایندگان زن مجلس و... که برای حمایت از تیم ملی حضور پیدا کردهاند.
پیش از ورود به سالن گوشیهایمان را گرفتهاند. تیم ایتالیا بدون حجاب بازی میکند و فیلمبرداری ممنوع شده است. صف میبندیم، گوشیها را تحویل میدهیم و وارد میشویم. تماشاچیها متکثرند و از گروههای سنی و اجتماعی مختلف. بخشی از سکوها را خانوادههای بازیکنان اشغال کردهاند و بخشی دیگر را هواداران دوآتشۀ فوتسال که بوق و پرچم به دست دارند. فرق فوتسال با مسابقات دیگر همین است. فراتر از خانوادهها، کسانی را هم که صرفاً هوادار هستند، به ورزشگاه میکشاند. پرشورترین آنها گروه نوجوانانی هستند که آمدهاند برای تشویق اساسی. پرچم تکان میدهند، میخوانند، میزنند و میرقصند.
پسگیری فضا برای ابراز وجود جمعی
حضور زنان در عرصۀ ورزش، چه بهعنوان تماشاگر و چه بهعنوان ورزشکار همیشه مستلزم تلاشی مضاعف بوده است. برای ما تشویق مسابقات زنان تیری است با دو نشان؛ حمایت از ورزش مهجورماندۀ زنان و تجربۀ شور و شادیهای جمعی. برای عدهای، حضور در مسابقات ورزشی زنان در واقع پسگرفتن فضایی است که ابراز وجود جمعی و تجربۀ نوعی سوژگی زنانه را ممکن میکند. به همین دلیل است که عدهای از کنشگران حقوق زنان نیز به تماشا آمدهاند.
یکی از این زنان میگوید: «برای من همین که بالاخره مستقیم و بدون میانجی با چنین فضایی مواجه شدم، بسیار هیجانانگیز است. اصلاً اهمیت ندارد که ورزشدوست باشی یا نه. این شادیها و ابراز احساسات جمعی تجربهای بسیار باارزش هستند؛ البته همچنان حضور در ورزشگاه آزادی برایم موضوعی متفاوت است چون از آن تصویری را بهواسطۀ رسانه و خاطرات مردان اطرافم ساختهام. اگر حتی برای یک روز هم حضور زنان در آزادی محقق شود، آن زمان میتوانم ادعا کنم که لااقل بهصورت نمادین محدودیتهای فضای عمومی برای آنها شکسته میشود.
زنان راه خود را پیدا میکنند
بازی که شروع میشود، تشویقها بالا میگیرد. چند نفر لیدر شدهاند و جمعیت را هدایت میکنند. البته عدهای هم آرام و موقر نشستهاند. بهنظر میآید که با تحرک و پرصدایی زنانه بیگانهاند و توان ارتباطگیری با فضای ورزشگاه را ندارند. نیلوفر، خبرنگار ورزشیای که پای ثابت مسابقات ورزشی زنان است، میگوید: «وضعیت تشویق تماشاگران مسابقات فوتسال، به یمن مقامهایی که تیم کسب کرده، نسبتاً مطلوب است اما در مسابقات زنان عموماً بهوجدآوردن تماشاگران سخت است. اکثر زنان بلد نیستند متحد تشویق کنند. حق دارند؛ یاد نگرفتهاند. مانند پسران در کودکی و نوجوانی فضای ورزشگاه را تجربه نکردهاند. فرهنگ تماشاچیبودن را چندان نمیشناسند و شعرهای یکدستی را که در ورزشگاهها خوانده میشوند، بلد نیستند. البته مثال نقض هم دارند. در مسابقات فوتبال بانوان انزلی، فضای جایگاه تماشاگران کاملاً حرفهای است. مردم میآیند که دختران شهرشان را تشویق کنند؛ مثلاً همین اواخر در بازی تدارکاتی جوانان که در آرارات برگزار شد، تماشاچیها طبل آوردند و حسابی شلوغ کردند و فضای پرشور و هیجانی رقم خورد. کمکم دارد بهتر میشود و زنان در این مسیر هم راه خود را پیدا میکنند.»
نمیتوان انتظار داشت رفتار بدنهایی که با قوانین نوشته و نانوشته مدام معیارسنجی میشود، ناگهان در مواجهه با چنین فضایی تمامی قواعد ازپیشتعیینشده را کنار بزنند. هنجارهای جنسیتی، رفتار بدنی زنان را نظاممند میکند و برای تحرکِ آنها، بالابردن صدایشان، خندیدن و شادیکردنشان حدودِ مشخصی قائل است. البته تعدادی هم زن جوان در جایگاه تماشاچیان مسابقۀ فوتسال بانوان حاضرند که با شعاردادن و پایکوبی و سوتزدن به رادیکالترین شکل ممکن برخورد میکنند و به این حد و حدود دامن میزنند.
شیوۀ تماشاگری غالبی که در ورزشگاههای تکجنسیتی معمولاً رایج است، در ورزشگاه زنانه، حتی در پرشورترین حالت ممکن هم به چشم نمیخورد. بسیاری از شعارها و شعرهای مشهور مردان جنسیتزده است، دعوا و قلدری و فحاشی و کریخوانیهای مردانهشان هم با خشونت همراه است. اینجا چنین خبرهایی نیست. البته در کشورهای دیگر هم این شکاف عمیق میان مفهوم تماشاگری زنانه و مردانه وجود دارد. منیژه که در این بازی برای اولین بار وارد ورزشگاه شده، تعریف میکند: «جمعیت از چیزی که انتظار داشتم کمتر بود اما وقتی شعاردادنِ دستهجمعی و تشویق تیم ملی شروع شد، شور و هیجان تماشای مسابقۀ ورزشی و جزئی از شادی جمعیبودن همۀ وجودم را گرفت. چشمم به دیدن شادی زنها در کنار هم عادت نداشت. نه از فحش خبری بود و نه از دعوا. تجربۀ بینظیری بود.»
تذکرهای پیدرپی در سالنهای تکجنسیتی زنانه
دقایق کوتاهی از آغاز بازی گذشته که تذکرها شروع میشود. برای هر بخش از سکو مأمور جداگانه گذاشتهاند. مأموران دائماً تذکر حجاب میدهند. کل سالن زن هستند و دوربینهایمان را هم که گرفتهاند، اما افتادن شال یک نفر را هم تذکر میدهند. با دخترانی هم که ضرب میگیرند و میخوانند، برخورد میکنند. گویا تشویق در حدود معینی مجاز است. منیژه میگوید: «لحظۀ ورود به سالن وقتی مجبور شدم گوشی را تحویل بدهم، احساس خفقان کردم. حضور مأموران زن حراست و تذکرهای مداوم دربارۀ حجاب، هیجانی را که داشتم، خدشهدار میکرد. هر موقع که سروصدای تماشاگران بالاتر میرفت، سعی میکردند فضا را کنترل کنند. در مسابقات بعدی که توانستم با خود گوشی ببرم، فضای بهتری را تجربه کردم. هرچند که تذکرهای آزاردهنده ادامه داشت.»
پای صحبت خبرنگاران ورزشی که بنشینید، متوجه میشوید که چگونه در سالنهای کاملاً تکجنسیتی هم اعمال محدودیتهای مضاعف بر زنان به شیوههای مختلف ادامه دارد. حتی پیش آمده است که در مسابقات از بلندگوها با لحنی توهینآمیز تذکر حجاب بدهند اما در هر مسابقه شدت و حدت متفاوتی دارد و سلیقهای بهنظر میرسد. نگار که دائماً ورزش زنان را رصد میکند، میگوید: «بازی ایرانایتالیا از بازیهایی بود که خیلی زیاد سختگیری کردند. حتی به بالا و پایینپریدن زنان هم گیر میدادند. بهمرور زمان وضعیت مسابقات بهتر شد. آنقدر در رسانهها اعتراض شد که ممنوعیت فیلمبرداری را لغو کردند؛ البته تذکرها همچنان پابرجا ماند.»
زنان سالهاست به بهانههای مختلف از ورود به استادیومها منع شدهاند؛ اما چرا در ورزشگاههایی که حتی در میان مسئولان سالن هم مردی وجود ندارد، چنین محدودیتهایی اعمال میشود؟ چرا نباید از جایگاه تماشاگران و شادیهای زنان فیلمبرداری کرد؟ به چه علت در یک سالن تکجنسیتی تا این اندازه بر حجاب زنان نظارت میشود؟
شور و هیجان فضای ورزشگاه، رهایی از قیدوبندهای رفتاری در ورزشگاه را ممکن میکند. بالا و پایینپریدنها، شعاردادنها، جیغ و فریاد و بوق و موج مکزیکی، یعنی فرارَوی بدنهایی که در حدود مرسوم ماندهاند. در اینجاست که غالباً بازوهای نظارتی فعال میشوند تا زنان را در چارچوبِ قواعد پیشین بازگردانند.
تخطی از کدهای «زنانگی» ممنوع است
شاید به نظر بیاید که حضور زنان در مسابقات ورزشی محدود به دوران معاصر است. در حالی که مردمشناسان حضور زنان در رویدادهای ورزشی جوامع بدوی آسیایی و آفریقایی را مستند کردهاند. در مسابقات المپیک یونان باستان زنان جایی نداشتند و برای حضور باید موانع سرسختی را پشت سر میگذاشتند.
فرنیک، دختری که فرزندِ بوکسور مشهور یونان باستان بود، برای تماشای بازی پسرش، قانون ممنوعیت ورود زنان متأهل به المپیک را نقض کرد. او لباس مبدل پوشید و بهعنوان مربی بازی را به تماشا نشست. با قهرمانی پسرش بود که بسیار هیجانزده شد و لو رفت. بعد از این واقعه، قانونی تصویب شد که مربیها را موظف کرد مانند ورزشکاران برهنه باشند. تاریخ ورزش مملوء از ارجاعات به حضور زنان در رویدادهای مهم ورزشی است؛ مسابقات گلادیاتورها در روم باستان، رقابتهای اسبسواری قرن هفدهم و... .
امروز رسانههای رسمی هم، شادی مردان و زنان متفاوت بازنمایی میشوند: زنان عموماً آرام و متین در گوشه و کنار ایستادهاند و بهآرامی رقص و پایکوبی مردان را تشویق میکنند. جشنهای خیابانی را بهیاد بیاورید. مردان در میانۀ میدان میرقصند و زنان تماشا میکنند. همان معدود زنانی هم که از قواعد فضای عمومی تخطی میکنند، از تصاویر و فیلمهای منتشرشده حذف میشوند. ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای بزرگ را که زیر نگاه دهها و صدها دوربین قرار دارند، از همین منظر باید بررسی کرد. آنچه که ممنوعیت دارد، جنبوجوش فیزیکی کنترلنشدۀ بدن زنانه است.
بازی تمام شده و آنقدر فریاد زدهایم و شعار دادهایم که صدایمان گرفته است. از سالن بیرون میآییم و چون تعدادمان زیاد است، در سرمای شدید حدود دو ساعت برای پسگرفتنِ گوشیهایمان منتظر میمانیم. با وجود این سختیها و تذکرها، به تجربهاش میارزید. سرکشیهای جمعی حصارها را پشتسر میگذارند.
پ.ن: منتشر شده در شمارۀ سوم مجلۀ حوالی / حوالی باشگاه و ورزشگاه