بیشترین جستجوهای اخیر:
موردی یافت نشد
محصولات
مبلغ قابل پرداخت: تومان
تکمیل خرید
۹۸ سیاه بود و پلید. با چنان زوری هلمان داد که به هر تقلایی نتوانستیم زمین نخوریم. بیش از همیشه در کار، توان، قدرت و اثرگذاریمان در فضای اطراف تردید کردیم و حالا یادمان نمیآید یک سال پیش چطور آدمهایی بودیم. آن لحظههای اولی که پخش زمین بودیم هیچ فکر نمیکردیم بتوانیم دوباره تمام زورمان را برای تغییرات اپسیلونی خرج کنیم. رمق بلند شدن را دوستی به جانمان تزریق کرد: «اگر کسایی که سعی میکنن دنیا جای بدتری باشه دارن به کارشون ادامه میدن، چرا ما که میخوایم اینجا رو برای زندگی بهتر کنیم کارمون رو متوقف کنیم؟»
شماره 6
برای هضم بهتر آنچه امسال از سر گذراندیم، همزمان با حوالی خوابگاه ویژهنامهای منتشر شده که در آن تلاش میکنیم نسبتمان را با این اتفاقات و با محیطمان، با تامل بیشتری بررسی کنیم. به این امید که در عبور از این لحظهها کمکمان کند.
این ویژهنامه که در اسفند ۹۸ منتشر شده قرار است نسبت ما و فضای اطرافمان را با وقایع امسال روشن کند. میخواهد با تاخیر ببیند در طوفان حوادث سالی که گذشت کجا رد پای خیابان و محیط اطراف پررنگتر بوده و این وقایع با ما چه نسبتی برقرار میکند.
پس از ظلمات، نور / گزارشی از اینجا و این روزها
تصور کن: سی سال خاموشی و بعد دوباره فرمانِ زندگی، از نو. بخش غمانگیز و صدالبته هولناک ماجرا این است که برخی آدمهای جهان پیش از تاریکی، هنوز، در جهان پس از تاریکی زندهاند؛ اینگونه نبوده که نوبتِ نسلی به سر برسد و همراه با عادتها و تعلقات و خاطراتش محو شود و نسلی نو به طریقتی نو و در جهانی نو زندگی آغاز کند. که اگر اینگونه بود دلتنگی برای رفتگان و سوگواری برای چگونهرفتنشان کافی میبود. دردناک این است که رد و نشانِ جهان پیش از تاریکی در درز و چاکِ جهانِ پس از تاریکی پیداست، و این یعنی تاریکی رخ داده است. در وقتِ بیخبری، بهانههای خوشی همیشه حاضر و آمادهترند، در وضعیت آگاهی اما رنج و یادآوریِ رنج، مدخل این بهانهها را مسدود میکنند. من همیشه تاریکیِ ژرف، عظیم، و ممتدِ بلید رانر را متعلق به جهانِ کلمات و تصاویرِ «علمیتخیلی»ها میدانستم، متعلق به جهانِ مخلوقات و تصوراتِ ادبیسینمایی، متعلق به میدان سرگرمی، قلمروی استعاره، حداکثر بهعنوان بازتابی اغراقآمیز و افراطی از تصمیم و عملِ ما انسانها، اما نه بهعنوان ترجمهای تحتالفظی از خودِ زندگیهایمان، خودِ خودش، مستقیم، بدون واسطه، تهی از استعاره. این تاریکی نمیتوانست، نمیبایست معنایی تحتالفظی پیدا کند؛ حداکثر یک استعاره، یک هشدار. اما شد، پیدا کرد. و این داستانِ دیگریست. یک داستانِ شخصی. یک داستانِ جمعی.
نوید پورمحمدرضا
حبیب دانشور
سمیرا هاشمی
یاسمین خوشپور
گلاره مرادی
پریسا بزاز
شیما پاکزاد
مبارکه مرتضوی
نسترن صارمی
ملیحه ریاضی
ایمان واقفی
امیرمهدی مصلحی
امیر تهرانی
فراز طهماسبی